Article 5
سلام دوستان عزیز با چند دوبیتی شما را مهمان این کلبه می سازم. در رهگذر تو سنگ میشم آخر مانند دل تو تنگ میشم آخر برآمدنم بهانه گرهیچ نماند در کوچهء تان ملنگ میشم آخر از کوچه گذشت احترامش کردم از قلب...
View ArticleArticle 4
سلام به رهروان اندیشه و هنر ! این بار با داستانی آمدم . خدا کند جالب باشد. خوش خبری ابراهیم زمانی شب روشن ومهتابی بود . ستاره های آبی درآسمان سیاه جل وبل میکرد.جوی آب که از داخل حویلی میگذشت، مهتاب...
View ArticleArticle 3
یک سلام گرم تابستانی به تمام دوستان اهل شعر و داستان! بعد از یک مدت طولانی با این غزل خدمت تان آمدم . خدا کند خوش تان بیاید. تا شو از فیل غرورت دمکی بی بی حوا كز پيت مانده شده آدمكي بي بي حوا از پيت...
View ArticleArticle 2
بعدصدسال زمن گربروی هم زود است بیتوعاشق رهء هفت شهربلا پیموداست شده چندی که نگاهم زحضورت خالیس بیتودانشکده آتشکدهء نمرود است بیتواین شهرغریب است وپرازدلتنگی قصهء مفت شده زندگیم بیهوداست تاکه قلیون خیال...
View ArticleArticle 1
سلام به قبیله ی شاعر و نویسنده. امکرت باچند دوبیتی آمدم. من اینجا پشت دیوار جدایی توآنجا مانده در شار جدایی از اینجا تابه ملکای شما را زمانه کاشته خار جدایی تو رفتی و بعد تو سرم درد آمد شب های...
View ArticleArticle 0
سلام ! باران باران ز آسمانت رفتم نا دیده نگاه مهربانت رفتم من سبزه شدم ، تو آفتابی نشدی تاآنکه زخاک خاورانت رفتم دل جم آمدم ، حیران رفتمبه خنده آمدم گریان رفتم برای یک گل خود روی ساحل چو ابری آمدم...
View Article
